اهل حق
الف: وسیله بودن بین خلق و حق تعالی را که در انحصار پیامبر و امام می باشد از میان برداشته، تا آنچه مخصوص پیامبران و امامان می باشد را همگانی کند.
ب: دیگران را در مقامی که مخصوص پیامبر و امام است شریک قرار داده، تأمین مقصود کند.
در صورتی که وقتی استاد معتقد است کسی نمی تواند خویش را در حد پیامبر و امام قرار دهد، زیرا آنها با قدرت و توان الهی در امور مداخله می کنند، به این نیز اشاره می نماید که تنها پیامبر و امام می توانند واسطه ارتباط بین خلق و خالق باشند. بر فرض محال اگر بپذیریم این کلام استاد است، باید توجه داشته باشیم چون با ادله اربعه سازش ندارد از ایشان نیست، علاوه باید متذکر شد از کلامی که به استاد نسبت داده اند، ایشان گفته اند «همه چیز خداست»، فهم نمی شود پیامبر و امام نمی توانند وسیله بین انسان و خدا باشند، بلکه تفهیم می کند آنهایی که مانند بهرام الهی دعوی ارشاد و هدایت دارند، نمی توانند وسیله باشند. زیرا خود در ارتباط با خدا تعالی نیاز به وسیله دارند.
یکی از حضار که در جلسات درس استاد شرکت داشته،بعد از چاپ آثارالحق در کنار مساله «وسیله» بر حاشیه آن متذکر شده است. «با خواندن این موضوع متحیر شدم به یادداشت هایم رجوع کردم چیزی نیافتم. شاید آن روز که من حضور نداشتم چنین مطلبی گفته شده است، ولی در هر صورت این مخالف نظر اعتقادی استاد است، زیرا ایشان معتقد بودند: «ولی وقت واسطه است بین خدا و مخلوق»(آثارالحق ج1ص16گفتار27) و برای اینکه امثال بهرام الهی با طرح مساله «مظهریت» انسان ها مدعی این مقام نشوند فرموده است: «تمام استادهای عرفانی و معنوی باید از ولی وقت دستور بگیرند» و سپس برای اینکه هر استادی مدعی این مرتبت نشود، می گوید:«کسانی که به حق رسیده اند [یعنی باطلی در آنها باقی نمانده که سراب را آب نشان دهد] ولی وقت را می شناسند».
Design By : Pichak |